هر روز صبح براي نوگلان باغ اميد برنامهاي با عنوان شکوفهها پخش ميشود. بخش اعظم برنامه با پخش تصوير تعدادي بچه روي صندليهاي کنار هم در محيطي کوچک ميگذرد. مجري برنامه يا همان خاله مجري از بچهها نامهايشان را ميپرسد (که البته تا اينجا فرق چنداني با خاله نرگس ندارد) و بعد از آن بينندگان را به ديدن «يه برنامه» دعوت ميکند. اين «يه برنامه» اصولا تصاويري است از هنرنماييهاي گروه اجتماعي برنامه در مکانهاي مختلف. مثلا در مهدکودکي، مدرسهاي جايي. چون در تمام طول پخش برنامه، بالاي تصوير شماره تلفنهايي حک شده که شما ميتوانيد از طريق تماس با يکي از آنها، گروه شکوفهها را در مجالس خود ببينيد.
يکي از مسابقاتي که خاله انجام ميدهد: «بچهها کي ميتونه پنج بار بگه دايي چاقه، چايي داغه» و ما شاهد تلاش همه بچهها هستيم و اين چيزي بين پنج تا 10 دقيقه زمان ميبرد.
اگر از پارکي يا شهربازياي عبور کرده باشيد، حتما هنرمندي را ديدهايد که صورت بچهها را نقاشي کرده و آنها را تبديل به روباه، خرس، سگ، گرگ، چلپاسه و… ميکند. حالا شما در اين برنامه ميتوانيد تمام روند تبديلشدن يک خردسال به يک سگ را تماشا کنيد.
جالب توجهترين نکته حين پخش برنامه، تبليغاتي است که به صورت زيرنويس به نمايش درميآيد. ميتوانيد حدس بزنيد اکثرشان در مورد چيست. دستگاههاي تقويت جنسي! که اصرار زيادي دارند به هولوگرامشان توجه شود. از اينها که بگذريم، شما کودکي را تصور کنيد که در خانه نشسته و مشغول تماشاي خاله و شيرينکاريهايش است و در عين حال از مادرش ميپرسد: «مامان لارجر باکس چيه؟ منم ميخوام!»
اين برنامه بينظير است. اين را جدي ميگويم. به نظرم صدا و سيماي خودمان چنين چيزي کم دارد. مطمئنم جذابيتش خيلي خيلي بيشتر از «فاصلهها» و اينهاست.
شرح ماجرا:
مجري پرانرژي(!) برنامه، که اکثر مواقع جواني است با تيپ و قيافهاي منحصربهفرد به نام مثلا: «آقا مهدي»، از شما ميخواهد با شمارههاي برنامه تماس بگيريد و رمز مسابقه را حدس بزنيد. البته گاهي هم به جاي استاد – آقامهدي – از چند خانم جوان استفاده ميشود.
اگر در اين مسابقه شرکت ميکنيد، بايد يک کلمه را که پاسخ مسابقه است، پيدا کنيد. در طول تاريخ اين مسابقه، فکر نميکنم تا حالا پيش آمده باشيد که کسي برنده شود. چرا؟ خط بعدي را بخوانيد.
يک قسمت از مسابقه:
گوشه تصوير نوشته شده – – – ش.
يعني رمز مسابقه، کلمهاي چهار حرفي است که پايانش «ش» دارد. حالا اين کلمه حول و حوش چه مضموني است؟ هيچ کس نميداند! شما بايد زنگ بزنيد به آقامهدي و هر کلمه چهارحرفي را که پايانش «ش» دارد و به نظرتان ميرسد، به عنوان پاسخ بيان کنيد؛ شايد جواب مسابقه باشد!
تمام جذابيت مسابقه مربوط به اين رقابت هوشمندانه نيست. ماجراي اصلي در فاصله بين تماسهاي شرکتکنندگان صورت ميگيرد. جايي که يک موزيک (گاهي آدم فکر ميکند دارد به خود کلمه «موزيک» توهين ميکند!) پخش ميشود و مجري برنامه در حال انجام حرکات موزون، روي آن لب هم ميزند. يک بار ببينيد عاشقش ميشويد. شرط ميبندم.
در اين برنامه مجري که خودش يک آرايشگر و ميکاپ آرتيست است يا حداقل بهش ميخورد اين کاره باشد(!)، روي سر و صورت يک دختربچه، فنونش را اجرا کند. آخر سر با يک کوچولو روبهرو هستيم که ريخت و قيافهاش شبيه کوچولوها نيست. باز هم ميتوانيد تصور کنيد که «دختربچه کوچولوي توي خونه» پس از تماشاي برنامه از مادرش ميخواهد: «مامان منم ميخوام اين شکلي شم.»
در طول برنامه، شماره تلفن آرايشگر و سالن زيبايياش را ميبينيد و گاهي تصوير برخي عروس خانمهايي که ايشان رويشان فعاليت داشته، پخش ميشود. پيشنهاد ما اين است که اگر بيماري قلبي داريد، به اين تصاوير نگاه نکنيد، چون ديدن عروسهايي که شبيه شخصيتهاي «آواتار» شدهاند، احتمال دارد ناراحتتان کند.
– فردي با عنوان استاد «ط» روبهروي شما نشسته و با ميميک عجيب و غريبش برايتان لطيفه تعريف ميکند. يکي از لطيفههاي استاد: «آقا! کچله ميره تو آرايشگاه. همه نگاهش ميکنن. ميگه ببخشيد.»
منبع :نقش تبليغات در خانواده هاي ايراني- مشاوره جنسي
درباره این سایت